آیا طرح «جمعیت» به دنبال حذف غربالگری است؟
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۳۴۲۰۶
سؤالات و درخواستهای خوانندگان درباره حواشی ایجاده شده پیرامون "غربالگری سندرم داون" ما را بر آن داشت که ضمن گفتگو با رییس مرکز تحقیقات سیاستگذاری اقتصاد سلامت جوانب مختلف این موضوع را تبیین کنیم.
به گزارش مشرق، طی دو ماه اخیر دیدگاههای گوناگونی درباره برنامه غربالگری سندرم داون ایران در رسانهها مطرح شد؛ هجمهها، نقدهای غیرعلمی و حواشی ایجاد شده درباره طرح "جوانی جمعیت" باعث شد که متأسفانه بعضاً دروغهای بزرگی را به مصوبه جوانی جمعیت و حمایت از خانواده نسبت دهند نظیر اینکه غربالگری نوزادان در این طرح حذف شده است! یا غربالگری ژنتیکی در این طرح حذف شده است!
برخی سؤالات و درخواستهای خوانندگان در این ارتباط، ما را بر آن داشت که ضمن گفتگو با دکتر خلیل علی محمدزاده؛ رییس مرکز تحقیقات سیاستگذاری اقتصاد سلامت که سالهای مدیدی در حوزه سلامت جمعیت و سیاستگذاری مربوط به آن مشغول مطالعه و پژوهش هستند، جوانب این موضوع را بررسی کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پاسخهای روشن، کوتاه و طرح برخی دیدگاهها برای روشن شدن هر چه بهتر ابعاد این مسئله مدنظر بوده است؛ در ادامه این گفتوگو تقدیم مخاطبان ارجمند میشود:
* به عنوان نخستین سوال، با برنامه غربالگری سندرم داون در مادران باردار موافقید یا مخالف؟
موافقم.
* معتقد به اختیاری بودن آن هستید یا اجباری بودن آن؟
اختیاری.
* چرا؟
سندرم داون یک اختلال کروموزومی است که شیوع آن در جنین با افزایش سن مادر باردار بیشتر میشود؛ سن مادر در شناسایی این سندرم به تنهایی ۳۰ درصد سهم دارد.
* توضیحِ بیشتر میدهید؟
بله! در مادران بالای ۳۵ و یا ۴۰ سال سن، امکان بروز این اختلال در نوزاد بالاتر است لذا در این گروه و همچنین سایر گروههای سنی به شرط وجود تاریخچه بیماریهای ژنتیکی و یا اختلالات کروموزومی در خانواده و یا فامیل، ورود در غربالگری منطقی و معقول است و کاملا ضرورت دارد.
* در این گروه ضروری و در بقیه موارد هم اختیاری؟
بله، در ماران باردار زیر ۳۵ سال، که آزمایشات روتین و مراقبتهای معمول بارداری طبیعی است و هیچ سابقهای نظیر آنچه که ذکر شد، نباشد، معتقدم که باید طبق نظر پزشک معالج عمل شود و انجام غربالگری کاملاً اختیاری باشد.
* اختیاری منوط به تعهد یعنی چی؟
الان طبق برنامه، مادر باردار اگر نخواهد در این برنامه وارد شود، باید فرم رضایت آگاهانه و تصمیم به انصراف را امضاء کند و هم چنین اگر پزشک با توجه به شرایط، ضرورتی به آزمایشات نبیند و بعدا خدای ناکرده اشکالی پیش بیاید و مورد شکایت واقع شود، طبق قوانین مواخذه میشود؛ البته در اصلاحیه جدید این تعهد به تنها به مادران باردار ۳۵ سال به بالا محدود شده است، ولی در مرحله اجرا همان مسیر قبلی طی میشود.
* آمار شیوع سندرم داون در سنین مختلف مادر باردار به چه صورت است؟
در خانمهای باردار زیر ۳۰ سال، یک در ۱۵۰۰ و در مادران باردار زیر ۳۵ سال، ۱ در ۱۰۰۰ و بالای ۴۰ سال، ۱ در ۱۰۰، این بیماری تا حدود زیادی وابسته به سن مادر است؛ در بارداری بالای ۳۵ سال، فقط ۵ درصد خانمها در گروه پرخطر هستند.
* الان خبر دارید پوشش برنامه غربالگری در ایران به چه میزان است؟
بله، در اکثر موارد انجام میشود.
* مثلا چند درصد غربالگری نمیشوند؟
درصدهای مختلف ذکر شده، ولی آزمایشات اولیه تقریباً برای همه انجام میگیرد.
* اصولا در این برنامه چیزی بیش از مراقبتهای بارداری صورت میگیرد؟
بله، مراقبتهای معمول بارداری که طبق قاعده صورت میگیرد، ولی غربالگری غیر از آن است و جزو خدمات ادغام یافته در مراقبتهای سلامت مادران است؛ غربالگری سندرم داون دو مرحله دارد؛ در مرحله اول برای همه مادران باردار آزمایشات خونی جهت مارکرهای بیوشیمایی (PAPP-A و Free βhCG) و سونوگرافیNT (و بعضاً NB) صورت میگیرد؛ سونوگرافیستی که این کار را انجام میدهد، باید مجرب باشد؛ در مرحله دوم برای کسانی که ریسک متوسط به بالا محتمل باشد، سایر آزمایشات به تشخیص پزشک متخصص مانند تست آمنیوسنتز، CVS و یا NIPT و سایر موارد پیگیری میشوند.
* هزینهها چطور است؟
مرحله نخست چند صد هزار تومان و مرحله دوم چند میلیونی است.
* آیا هزینهها بالاست!؟
بله! همینطور است؛ نباید کاری کرد که به خاطر هزینهها یک گروهی از افراد نیازمند از ادامه راه منصرف شوند و به سقط جنین روی بیاورند.
* برای هزینهها چه باید کرد؟
باید مادران باردار کاملاً تحت حمایت و پشتیبانی قوانین دولت و مجلس و پوشش بیمهای باشند.
* آقای دکتر؛ کسی که بخواهد تحت پوشش غربالگری کامل باشد چه مدت باید زمان صرف کند؟
آزمایشات مرحله نخست در فاصله هفته ۱۱ تا ۱۳ و ۶ روز بعد از آن استو در صورت لزوم آزمایشات مرحله دوم برای مادر باردار طی هفته ۱۴ تا ۱۶ و ۶ روز بعد از آن صورت میگیرد.
* اینقدر طولانی؟
بله، مادر بارداری که با احتمال خطر تشخیص داده میشود، بخشی از سه ماهه اول و دوم را درگیر افکار آزار دهنده است، تا خلاف آن ثابت شود.
* خب این تبعاتی ندارد؟
چرا؟ دقیقاً یکی از موارد اشکال همین است؛ گروهی از مادران که در ادامه عرض خواهم کرد، به جای اینکه در طول دوران بارداری در سلامت، امنیت و آسایش باشند، در حساسترین دوران بارداری، در معرض استرس، اضطراب و نگرانی واقع میشوند و بار روحی و روانی نسبتاً سنگینی را تحمل میکنند.
* سندرم داون را از طریق این غربالگری، پیشگیری میکنیم و یا درمان؟
هیچکدام، نه قابل پیشگیری است و نه قابل درمان، این جنینها را کشف میکنند که از تولدشان جلوگیری شود!
* حتی نوزادان سندرم داونی که در شدیدترین شکل نیستند و خانوادهها نمیخواهند آنها را سقط کنند؟!
بله، درست میفرمایید؛ غربالگری مرحله دوم برای موارد متوسط و پرخطر است، نه موارد کم خطر، در مرحله نخست تشخیص صورت نمیگیرد، میزان ریسک احتمال داده میشود؛ تشخیص در پایان مرحله دوم است.
* با این غربالگری از چه تعداد تولد سندرم داون جلوگیری میشود؟
در دستورالعمل نوشته شده انتظارمان یافتن ۳۰۰۰ مورد است، ولی در صحنه عمل حداکثر ۱۵۰۰ مورد کشف میشود.
* پس یک تعداد علیرغم این غربالگریها به دنیا میآید؟
بله، البته دلایل مختلف دارند؛ حدود ۳۰۰ مورد و بیشتر سالیانه متولد میشوند.
* حاصل این غربالگری کشف این ۱۵۰۰ مورد است.
بله، در همین حد.
* آیا این غربالگری تنها برای سندرم داون است؟
نه، سایر اختلالات کروموزومی مانند تری زومی ۱۸ و ۱۳ هم هست، اما با وجود این اختلالات، جنین خود بخود سقط میشود، همچنین سایر بیماریهای ژنتیکی، لکن از نظر شیوع در راس همه آنها تری زومی ۲۱ و یا سندرم داون قرار دارد.
* آیا آزمایشات مرحله نخست خطا هم دارد؟
بله، هم منفی کاذب دارد و هم مثبت کاذب دارد؛ همین مسئله در این برنامه، گاهی مادر باردار را به تردید میبرد؛ کف این نتایج غیرواقعی ۱۲.۵ درصد است؛ در مرحله دوم و تشخیص هم احتمال عارضه و سقط در مواردی وجود دارد.
* مشاهده میکنیم بعضی از متخصصان همین را پررنگ مطرح کردهاند.
بله، پررنگ هم هستغ زیرا غربالگری نباید از میزان دقت و حساسیتی که برای مادر و یا جنین آسیب زاست، برخوردار باشد؛ این خطاها فقط مربوط به متدها و تستها نیست؛ به تجهیزات و مهارت نیروی انسانی هم بازمیگردد؛ اگر دقت در این بخش را به خوبی کنترل کنیم، رفع همین مسئله برنامه را مترقیتر خواهد نمود. گلوگاه اساسی اینجاست.
* در رابطه با منفی کاذب و مثبت کاذب هم توضیح دهید.
منفی کاذب یعنی اینکه؛ جنین سندرم داون هست ولی آزمایش احتمال خطر را گزارش نمیکند و مادر باردار برغم ضرورت از ادامه آزمایشات کنار گذاشته میشود، البته این موارد به نسبت مثبت کاذب کم است؛ مثبت کاذب هم یعنی جنین سالم هست، ولی با احتمال ابتلا گزارش میشود و در نتیجه مادر باردار وارد آزمایشات تشخیصی مرحله بعد میشود؛ این موارد خیلی زیاد است؛ بیشتر سقط جنینها اینجا اتفاق میافتد.
* برای مثال؛ در سال گذشته ۱.۲ میلیون تولد داشتیم، موارد مثبت کاذب این تعداد چند درصد است؟
ما باید بارداریها را در نظر بگیریم؛ مثلا ۱.۷ میلیون بارداری در سال داریم، حالا مثبت کاذب را ۱۰ درصد هم در نظر بگیریم، میشود ۱۷۰ هزار مادر باردار که جنین سالم دارند و لزومی به ورود به مرحله دوم نیست ولی وارد این مرحله میشوند، بخشی هم وارد نمیشوند؛ اینها هم کم نیستند و با همان جواب ریسک مرحله نخست، با نگرانی، دستپاچگی سقط غیرقانونی میکنند؛ آنهایی که وارد آزمایشات تشخیصی میشوند، آنجا هم حداقل ۱ در ۱۰۰ احتمال سقط وجود دارد.
* یعنی یکسری جنین سالم در این راه از بین میروند؟!
همینطوره، به ازای یک کشف سندرم داون، در حالیت خوشبیانه ۲۰ تا ۳۰ برابر جنین سالم از بین میروند!
* این مسئله خیلی مهم است.
بله، برای این مسئله و برخی مسائل دیگری باید چاره اندیشی شود.
* این همه برنامهریزی، هزینه و اقدام، ولی …!
بله! نتایج باید مطلوبیت بیشتری داشته باشند؛ در کنار اینها آموزشها و مشاورهها باید تقویت شود؛ بیخود نباید در مرحله نخست برچسب زده شود؛ جلوی تجارت، سوداگری و تقاضای القایی هم باید گرفته شود؛ آزمایشات زیاد و غیرلازم باید مدیریت شوند؛ پژوهشهای کاربردی و واقعی برای ادامه درست این مسیر باید انجام گیرد؛ اینها مسائلی هست که وزارت بهداشت هم به آنها توجه نشان داده است.
* این کار سامانهای هم دارد؟
برخی فرایندها ثبت میشود؛ ولی این برنامه حتماً باید یک سامانه برخط داشته باشد که از نخستین تا آخرین فرآیند آن ثبت شود؛ تمام اقدامات، آنلاین قابل رصد و ارزیابی باشد و دقیقا معلوم شود که چه کاری صورت انجام میگیرد؛ در این صورت میشود آمارهای دقیق تری به دست آورد و اشکالات را بهتر مرتفع کرد؛ باید سامانهای ایجاد شود که قابل رهگیری و پیگیری لحظهای باشد.
* پس منتقدان حرفهای زیادی دارند؟!
باید وضع موجود به وضع مطلوب تبدیل شود؛ برنامه غربالگری سندرم داون باید ارتقاء یابد.
* آیا سخن از حذف اصل غربالگری نیست؟
نه خیر، هرگز!
* در هر صورت بحث سلامت مادر و کودک است.
بله، سلامت مادر و کودک اصل است و همه به دنبال ارتقای مراقبتها، برنامهها و دستورالعملها هستند.
* از این نظر اختلاف نظری وجود ندارد؟
خیر، نیست؛ ولی جریانات خاصی در کشور هستند که عمداً از همه چیز دو قطبی کاذب میسازند، تا مسائل گوناگون همچنان حل نشده و معطل باقی بمانند؛ از واکسن بر علیه کرونا یک جور، از موضوع جمعیت جور دیگر، از غربالگری هم طور دیگه، مسئولین امر باید با مطالعه، بررسیهای لازم و موشکافی بخشهای مختلف در حوزه تدوین برنامه، اجرا و گزارشهای ارزیابی آن، کار خودشان را با بازدهی بیشتر انجام دهند.
* برنامه غربالگری سندرم داون در بقیه کشورها به چه شکل است؟
خب بعضی کشورها اصلا برنامه غربالگری ندارند؛ ما با آنها کاری نداریم، ما معتقدیم که از دستاوردهای پزشکی و فنآوری نوین در بخشهای مختلف به ویژه حوزه سلامت باید نهایت استفاده را بکنیم؛ ما باید ببینیم نظامهای پیشرفته بهداشتی چگونه عمل میکنند؛ ما باید مدیریت و کیفیت بخشیدن به برنامه غربالگری را تبدیل به مطالبه زنان باردار، خانوادههای ایرانی و متخصصان زنان و زایمان از نظام سلامت کنیم و تنها بر انجام غربالگری که نقایصی دارد، تاکید نورزیم.
* مثلا عنوان شده غربالگریها در برخی کشورها یک سوم ایران است.
بله، در کشورهایی مثل سوئد، هلند و کانادا، در همین حدی است که شما فرمودید؛ در بیشتر کشورها، تمرکز روی زنان باردار بالای ۳۵ و یا ۴۰ ساله و یا دارای سابقه اختلال در هر سنی است؛ اولویت و نیاز هم همین است؛ ما باید کاری کنیم که از یک طرف سقط جنین کاهش یابد و تشخیص پزشک در راس اقدامات قرار گیرد و از طرف دیگر فواید و اثربخشی برنامه، حفظ و ارتقاء یابد؛ البته برای این منظور به کار آموزشی، مشاورهای، مهارتی و همچنین فرهنگسازی قوی نیاز داریم.
* این برنامه از چه سالی در ایران اجرا می شود؟
سال ۹۲ به بعد.
* آیا برنامه طی این مدت اصلاح هم شده است؟
در ۲۸ تیرماه ۱۳۹۹، اصلاحاتی صورت گرفته است؛ اشکالات منتقدان هم کم و بیش پذیرفته شده، اما در رابطه با یکی دو مورد باقیمانده، گفته شده؛ چارهای جز اجرای این برنامه نیست، تا راه روشنی پیدا شود! یکی از اصلاحات در همه بخشهای دولتی این است که موضوع عدم تعارض منافع، قانون شود، اجرا شود و شدیدا مورد نظارت باشد؛ ریشه بسیاری از مشکلات کشور عدم وجود سیستمها، یا شفاف نبودن سیستمها و همین تعارض منافع است.
* آیا مجلس قصد داشت این برنامه را حذف کند؟
بعید است، ابداً.
* اصولاً مجلس میتواند در این موارد دخالت کند؟
به هر حال مجلس کمسیون بهداشت دارد؛ این کمسیون برای مجلس پشتوانه مهم کارشناسی و علمی است؛ بقیه کمسیونها هم میتوانند نقش داشته باشند؛ چون این نوع برنامهها از جنس مدیریت استراتژیک و آینده پژوهی هستند و علاوه بر تاییدهای فنی، تخصصی و حرفهای در گروههای علوم پزشکی و آزمایشگاهی، نیازمند بحث، تبادل نظر و هم اندیشی برخی جنبههای آن با سایر حوزهها چون مدیریت، سیاستگذاری، اقتصاد سلامت، روانشناسی، جامعه شناسی، اخلاق پزشکی و فقه هستند.
* اصلاحات مدنظر بهتر است از کجا شروع شود؟
بلاشک از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، چون از نظر مدیریتی، بهترین تصمیم، تصمیمی است که در جای خود اتخاذ شود.
* کدام بخش وزارت بهداشت؟
قاعدتاً معاونت بهداشتی، آنجا، هم مفاد علمی و منطقی برنامه در نظر گرفته میشود و هم برنامه اجرایی از نظر سنجیده، معقول و متعادل بودن، بررسی میشود.
* طرح جمعیت در مجلس به کجا رسیده است؟
این مسئله پس از هفت سال طرح و بررسی، در مجلس فعلی مورد عنایت قرار گرفت و اواخر اسفند ماه از تصویب مجلس گذشت، لکن شورای نگهبان اشکالات متعددی گرفته که بیشتر ویرایشی و شکلی است، البته نکات مهمی هم دارد و برای توضیح و اصلاح به مجلس بازگردانده است؛ امیدواریم در نهایت "طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده"، پشتیبانیهای خوبی را از خانوادهها، سلامت مادران و تولد فرزندان سالم، شاداب و پویا در کشور دامن زند.
باید به توسعه جمعیت سالم و مطلوبیت بیشتر فکر کرد و از این منظر نظام بهداشتی پیشرفته، زیربناست.
منبع: تسنیممنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا انفجار افغانستان فلسطین سقط جنین فرزندآوری سلامت مادران باردار صورت می گیرد مادر باردار مرحله نخست سلامت مادر مرحله دوم مثبت کاذب جنین سالم مراقبت ها هزینه ها ۳۵ سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۳۴۲۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«سندرم ویتنام» در غزه تکرار میشود؟
اعتراض دانشجویان بیش از ۱۰۰ دانشگاه آمریکا به حمایت مالی، سیاسی و نظامی کشورشان از رژیم صهیونیستی در جنگ علیه مردم غزه، حدود ۲ هفته پیش از دانشگاه کلمبیا با چهرهای تازه آغاز شد؛ اعتراضی که در آمریکا مسبوق به سابقه و یادآور مخالفتهای گسترده دانشجویی و مردمی با جنگ ویتنام است.
به گزارش ایسنا، هر چند در جنگ غزه، نیروهای آمریکایی به طور مستقیم در کنار سربازان اسرائیلی حضور ندارند، اما کمکهای مالی، لجستیکی ـ نظامی، مشاورهای و سیاسی آمریکا، مخالفتها و اعتراضهای زیادی به ویژه در میان نخبگان و دانشگاهیان آمریکایی علیه نسلکشی در غزه را در پی داشته است. برخی بر این باورند که اعتراضهای فعلی هر چند نزدیکترین واقعه به وقایع دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی در آمریکا علیه جنگ ویتنام است، اما هنوز با شکلگیری یک «جنبش» دانشجویی فاصله دارد .
تشدید تنشها در دانشگاههای آمریکا و مداخله پلیس در این امر، تظاهرات و تحصن دانشجویان در محوطه دانشگاهها که از مدتها پیش بعد از شروع جنگ هفت اکتبر آغاز شده بود را رسانهای کرد. برخورد شدید پلیش با اساتید و دانشجویان و صحنههای ضرب و شتم آنها اذهان عمومی در این کشور را جریحه دار کرد. رسانههای آمریکایی در تحلیلها و گزارشهای متعدد این اعتراضها و رخدادها را شبیهترین واقعه به تحولات دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی در آمریکا در اعتراض به جنگ ویتنام معرفی کردند. در عین حال تحلیلگران معتقدند هنوز برای اینکه بگوییم این اعتراضها، این قدرت و دربرگیرندگی را دارند که مانع از حمایتهای آمریکا به اسرائیل در جنگ غزه شود، زود است.
در این گزارش به بررسی «جنبش ضد جنگ» در سالهای دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی میپردازیم که توانست بدون به کار بردن خشونت مانع از ادامه جنگ و خروج نیروهای آمریکایی از ویتنام شود.
جنگ ویتنام از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ میلادی بین نیروهای ویتنام شمالی و جبهه ملی آزادی بخش ویتنام جنوبی از یک سو و نیروهای ویتنام جنوبی و متحدانش به ویژه ایالات متحده آمریکا از سوی دیگر رخ داد. همزمان و مرتبط با این جنگ، جنگهای نیابتی دیگری در لائوس و کامبوج بین نیروهای مورد حمایت ایالات متحده در برابر نیروهای کمونیستی در جریان بود. از اوایل دهه ۶۰ و با روی کار آمدن کندی، اولین نظامیان آمریکایی تحت عنوان مستشار به ویتنام جنوبی گسیل شدند، بدون آنکه چین یا شوروی نیرویی به ویتنام شمالی اعزام کرده باشند. با روی کار آمدن جانسون، کادر مستشاران نظامی آمریکا در ویتنام، تبدیل به یک لشکر سازمان یافته شد. پس از حملهای که ادعا میشود، ویتنام شمالی علیه ناوهای نیروی دریایی آمریکا در سال ۱۹۶۴ انجام داد، آمریکا بمباران هوایی بخش شمالی را بهطور منظم آغاز کرد و از سال ۱۹۶۵ با ارتشی بزرگ وارد ویتنام جنوبی شد و شروع به سرکوب ویت کنگها کرد. به نظر میرسد استراتژی آمریکا از این جا به بعد، از سویی وادار کردن شمال به توقف کمک به ویت کنگهای جنوب و از سوی دیگر ریشهکن کردن ویت کنگها در جنوب بود. در سال ۱۹۶۸ نیروهای ویتکنگ و ویتنام شمالی همزمان با عید تت (آغاز سال ویتنامی)، حملههای گستردهای را در سراسر ویتنام جنوبی آغاز کردند که به حمله تت مشهور شد. اگر چه این حملهها از نظر نظامی موفقیت زیادی نداشت اما گسترده بودن و شدت آن و نیز پوشش خبری آن در سراسر جهان و به ویژه در داخل آمریکا، افکار عمومی را بهشدت ضد آمریکا بسیج کرد و تظاهرات ضد جنگ در آمریکا را به دنبال داشت.
جنگ آمریکا در ویتنام، برانگیزاننده پرتنشترین جنبش ضد جنگ در تاریخ آمریکا بوده است. صدها هزار نفر از جوانان آمریکایی و دانشجویان به جنبش بیخشونت، متنوع و در بخشهایی نه چندان بالغ فرهنگ عامه و مقاومت ضد جنگ پیوستند که در واکنشهای مختلفی از تئاترهای خیابانی کمدی گرفته تا تخریب عمدی تاسیسات صنعتی، به کار گرفته شد. ماموران حکومتی، اتحادیههای صنفی، گروههای مذهبی و خانوادههای طبقه متوسط به صورت فزایندهای علیه جنگ اعتراض کردند که با شدت گرفتن آن در سال ۱۹۶۸، سرانجام قوای آمریکا به تدریج از ویتنام خارج شد. فعالان ضد جنگ با شکل دادن مقاومتی بزرگ علیه سربازی اجباری، نه تنها پایان عملیات نظامی آمریکا در ویتنام را رقم زدند بلکه در ژانویه ۱۹۷۳ خدمت سربازی اجباری نیز لغو شد.
با وجود اینکه سابقه مقاومت در برابر جنگهای خارجی در آمریکا و در میان مردم این کشور وجود داشته است، مثل کمپین ضد امپریالیستی علیه تجاوز آمریکا به فیلیپین در اوایل دهه ۲۰، اما جنبش علیه جنگ ویتنام دور از انتظار بود. پیش از شدت گرفتن درگیری و دخالت آمریکا در ویتنام، جنبش کوچکی برای صلح که بر پایه دغدغههای مرتبط با گسترش جنگ افزارهای اتمی بود، وجود داشت. این جنبش در سال ۱۹۵۷ تشکیل شده و به دنبال کنشهای بیخشونت بود. حتی جبهه زنان برای صلح (wsp) نیز در این جنبش حضور داشت. اولین مخالفتها با جنگ ویتنام به چپها محدود میشد که بعد از به کارگیری کنشهای استراتژیک بیخشونت در آمریکا توسط جنبش حقوق مدنی سیاهان، قدرت گرفته بودند.
اولین اعتراضهای بزرگ علیه جنگ ویتنام در ۱۹۶۴ شکل گرفت و به موازات شدت گرفتن جنگ، اعتراضها نیز با سرعت و قدرت ادامه مییافت. تحصنهای آموزشی در دانشگاه میشیگان آغاز شد. این تحصنهای آموزشی از سمینارهایی که برای گسترش آگاهی درباره جنبش حقوق مدنی سیاهان استفاده میکرد، الهام میگرفت. در اولین گردهمایی از این سری تحصنها، هزاران نفر شرکت کردند. علاوه بر اعتراضهای ملی که دهها هزار نفر را به واشنگتن دی سی کشاند، کنشهایی از نافرمانی مدنی نیز وجود داشت که با گذشت زمان گسترش یافت.
ارتش آمریکا و شرکتهایی که به نوعی با ارتش در ارتباط بودند مثل شرکت داوکمیکال که از سازندگان بزرگ مواد منفجره بود، در زمان بازدید از دانشگاهها، با تعداد قابل توجه دانشجویان معترض مواجه شدند. در سال ۱۹۶۷، ۳۰۰ هزار نفر در نیویورک تظاهرات کردند. ۵۰ هزار نفر به سمت پنتاگون حرکت کردند که طی آن بیش از ۷۰۰ نفر دستگیر شدند. بسیاری از جوانان که باید به خدمت سربازی میرفتند با امتناع از حضور در ویتنام بازداشت شدند و بسیاری به کانادا گریختند و بسیاری مخفی شدند.
عواطف ضد جنگ با واکنش خشونتآمیز پلیس با معترضان ضد جنگ، در کنوانسیون حزب دموکرات در شیکاگو ترکیب شد و به اعتراضات علیه جنگ وسعت بیشتری داد. چهرههای شاخص مبارزه علیه تبعیض نژادی از جمله مارتین لوترکینگ سخنرانیهای زیادی علیه جنگ انجام دادند. رسانهها دیگر به جنگ با دیده تردید نگاه می کردند. اتحادیه کارگری و کلیساها درباره اخبار جنگ شجاعانهتر و صریحتر صحبت میکردند. این فشارها دولت جانسون را وادار کرد مذاکرات صلح با ویتنام شمالی را آغاز کند و بمباران آن را متوقف کند.
در اواخر دهه ۶۰ و اوایل ۷۰ میلادی، نیکسون به امید این که عقبنشینی تدریجی نیروها و در نتیجه اعزام کمتر نیروها در قالب خدمت اجباری، شعلههای ضدیت با جنگ را خاموش خواهد کرد، با حمله آمریکا به کامبوج در بهار ۱۹۷۰ در هم پیچید. این اقدام با اعتراض وسیعی همراه شد. تنش میان جنبش ضد جنگ و حکومت آمریکا پس از کشته شدن ۶ دانشجو و زخمی شدن شماری دیگر در تظاهراتی در دانشگاههای ایالتی کنت در میشیگان بالا گرفت. صدها دانشگاه با اعتصاب دانشجویان به تعطیلی کشیده شد، اشغال فضای دانشکدهها و سایر فعالیـتها، آمریکا را مجبور کرد قوای زمینی خود را کمتر از ۲ هفته از آغاز حمله به این کشور، از کامبوج بیرون بکشد.
۷۵۰ هزار نفر در آوریل ۱۹۷۱ در واشنگتن راهپیمایی کردند. این اقدام در اوایل ماه می با تلاش دهها هزار نفر برای از کار انداختن فعالیتهای دولتی در پایتخت، از طریق مسدود کردن راههای ارتباطی و پلها ادامه یافت. افشاگریهای بیشتر از قتل عام غیرنظامیهای ویتنامی توسط نیروهای آمریکایی، پنهانکاریهای دولت برای فریب افکار عمومی و کنگره، شکنجه زندانیان سیاسی در ویتنام جنوبی و جاسوسی علیه شهروندان آمریکایی، فضای بین دولت و مردم را از بیشتر از هم بیگانه کرد.
با عقبنشینی بیشتر نیروهای آمریکایی از ویتنام، شاهد کاهش اعتراضها در اوایل دهه ۷۰ بودیم اما همچنان جنبش ضد جنگ، دولت آمریکا را به امضای معاهده صلح مجبور میکرد. باقیمانده نیروهای آمریکایی از ویتنام بیرون کشیده شد و خدمت اجباری سربازی در اوایل سال ۱۹۷۳ به پایان رسید. ادامه حمایت از دیکتاتور تیئو در ویتنام جنوبی و نقض آتش بس، اعتراضاتی را در پی داشت که به مخالفت کنگره با ارسال بیشتر کمک به ویتنام منجر شد. شورشیان ویت کنگ و ارتش ویتنام شمالی سرانجام رژیم جنوب را در آوریل ۱۹۷۵ برانداختند و ویتنام دو سال بعد تحت نظام کمونیستی متحد شد. اما با پایان جنگ، جنبش ضد جنگ آمریکا رکوردی از کنشهای بیخشونت در تاریخ این کشور و جهان به جای گذاشت.
به گزارش ایسنا، اعتراضهای دانشجویی و مردمی در آمریکا در اواخر دهه ۵۰ تا ۷۰ میلادی در مخالفت با جنگ ویتنام یک کنش بدون خشونت در مجبور کردن حکومت برای پایان دادن به یک نبرد نامحبوب و دور از خانه بود و در نتیجه آن آمریکا برای سی سال از دخالتهای نظامی در دیگر کشورهای جهان خود را دور نگه داشت؛ پدیدهای که به «سندرم جنگ ویتنام» مشهور شد.
نگرانی از بروز اعتراضهایی از این دست همواره یک تهدید مهم داخلی برای دولتهای آمریکا است. با حمله آمریکا به افغانستان و عراق با وجود اینکه سطح نیروهای این کشور در افغانستان و عراق بسیار پایینتر از سطحی که در ویتنام مشارکت داشت، بود، اما ترس از کنشهای بدون خشونت و اعتراضی از سوی مردم آمریکا و نخبگان دانشگاهی جدی بود. در عین حال که بسیاری از گروههای ضد جنگ، علیه جنگهای عراق و افغانستان هم فعال بودند.
آنچه در رابطه با جنگ ویتنام در آمریکا رخ داد را میتوان یک جنبش دانشجویی و ملی علیه جنگ و مشارکت کشورمان در آن بدانیم چرا که یک بسیج عمومی مستمر با خواسته و هدف روشن با یک سازماندهی مبتنی بر رهبری مشخص داشت. شاید اعتراضات در دانشگاههای آمریکا علیه حمایت مالی و نظامی آمریکا از اسرائیل در جنگ علیه مردم غزه در آینده به سمت جنبش شدن حرکت کند. هر چند اعتراضهای فعلی در هفت ماه گذشته در آمریکا و شهرهای مختلف آمریکا و اروپا که علیه اسرائیل و سیاستهایش و نیز حمایت آمریکا و متحدانش از آن بی سابقه بوده است و یک حرکت اعتراضی در دانشگاهها در این رابطه را شاهدیم اما هنوز نمیتوان آن را "جنبش" اطلاق کرد. در حال حاضر میتوان گفت که اعتراض دانشگاهیان و دانشجویان، اعتراض به سیاستهای دولت جو بایدن در حمایت بیچون و چرا از نتانیاهو بعد از هفت اکتبر است.
هر چند اعتراض دانشجویان آمریکا در ۲۰۲۴ علیه جنگ غزه، در مقایسه با جنبش دانشجویی و ضد جنگ علیه جنگ ویتنام هنوز در آغاز راه است اما تاثیر این رویداد تاریخی که در نوع خود علیه رژیم اسرائیل در ۷۵ سال گذشته بی سابقه است، میتواند به نتایج تاریخسازی در آینده دست یابد که نه لزوما به توقف جنگ و کشتار غیرنظامیان منجر شود بلکه رویکرد و سیاست آمریکا و دنیا را در قبال حمایت تمام و کمال از رژیم صهیونیستی تغییر دهد و به سمت واقعگرایی حرکت کند.
انتهای پیام